در سکوت سپیده
در سکوت سپیده
ناگاه
پرنده ای بر شاخه ای تر د
فرود می آید
سنگ ریزه ای
بر برکه پرتاب می شود
برکه موج برمی دارد و
بیدار می شوم
همه خفته اند
پرنده بی تاب می خواند
شاخه تاب برمی دارد
چیزی درونم
به صدا می آید
شاخه ایست
می شکند
پرنده ایست
پرواز می کند
و سپیده دیگر بار
با سکوت پیوند می خورد.
از کتاب بی چتر بی چراغ آذر ۶۶
+ نوشته شده در شنبه دوم شهریور ۱۳۸۷ ساعت 8:45 توسط رضا چايچی
|
کتاب باله ی ماسه ها